ترجمه مقاله

دوزرده

لغت‌نامه دهخدا

دوزرده . [ دُ زَ دَ / دِ ] (ص مرکب ) تخم دوزرده . تخم مرغ که همراه سفیده ٔ آن دو زرده باشد. بیضه ٔمرغ که دو زرده دارد. بیضه ای که دارای دو تا زرده باشد. (از یادداشت مؤلف ). بیضه که در درون ، دو زرده دارد و مرغ چون چنین بیضه آرد خداوندش آن را به فال نیک گیرد و از آن به نیکبختی شگونی زند :
چون خایه ٔ بط دوزرده باشد
سرمایه یکی دو کرده باشد.

نظامی .


- تخم دوزرده کردن ؛ عمل مرغی که تخم دوزرده می گذارد. تخم دوزرده گذاشتن مرغ . (یادداشت مؤلف ).
- || هنرکردن . کار مهم انجام دادن .
- امثال :
مگر تخم دوزرده می کند . (امثال و حکم دهخدا).
ترجمه مقاله