ترجمه مقاله

دوزنده

لغت‌نامه دهخدا

دوزنده . [ زَ دَ / دِ ] (نف ) کسی که می دوزد وبخیه می کند. (ناظم الاطباء). خیاط. سوزنکار. آنکه به شغل دوختن پردازد. آنکه عمل دوختن پیشه دارد. آن که بدوزد. آن که دوختن جامه پیشه دارد. (یادداشت مؤلف ): قراز؛ دوزنده ٔ درز موزه و جز آن . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله