ترجمه مقاله

دوست انگیز

لغت‌نامه دهخدا

دوست انگیز. [ اَ ] (نف مرکب ) صفت چیزی یا کسی که دوستی کسان را نسبت به خود برانگیزد و جلب کند :
ای خداوندی که اندر جمله ٔ روی زمین
دوست انگیزی نیامد همچو تو دشمن فکن .

سوزنی .


که بود از پدر دوست انگیزتر
به دشمن کشی تیغ او تیزتر.

نظامی .


|| کسی که در میان دوستان فتنه و آشوب برمی انگیزد. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله