دوشانلغتنامه دهخدادوشان . (ص لیاقت ) دوشا. قابل دوشیدن . دوشیدنی . حیوانی که آن را بدوشند : همان گاودوشان و از مادیان فزون داشت آن مهتر تازیان . فردوسی .رجوع به دوشا شود.