ترجمه مقاله

دولانه

لغت‌نامه دهخدا

دولانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) میوه ٔ سرخ رنگ و میخوش شبیه به سیب کوچک که هم در باغ بهم میرسد و هم در جنگل و دارای یک هسته و طعمش مانند آلوی رسیده میخوش است . و عیزران نوعی از آن است . (یادداشت مؤلف ) (از برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). کوژ. روف . تمشک . گیل سرخ . آنج . (یادداشت مؤلف ). زعرور. (بحر الجواهر) :
دولانه ٔ سرخ بوستانی
نیک است به معده و جگرهم .

یوسفی طبیب (از آنندراج ).


حفص ، خسته ٔ نبق و دولانه و مانند آن . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله