دولت دوستی
لغتنامه دهخدا
دولت دوستی . [ دَ / دُو ل َ ] (حامص مرکب ) دولت خواهی . دولت پرستی . خیرخواهی :
ز دولت دوستی جان بر تو ریزم
نیم دشمن که از دولت گریزم .
و رجوع به دولت خواهی شود.
ز دولت دوستی جان بر تو ریزم
نیم دشمن که از دولت گریزم .
نظامی .
و رجوع به دولت خواهی شود.