ترجمه مقاله

دومغزه

لغت‌نامه دهخدا

دومغزه . [ دُ م َ زَ / زِ ] (ص نسبی ) با دو مغز. دومغزی . که دارای دو مغز باشد. || کنایه از فربه و قوی . (آنندراج ) :
دل زنده می کند نفس جانفزای صبح
جان می شود دومغزه ز آب و هوای صبح .

صائب (از آنندراج ).


کردم به درخت نعت پیوند
از فکر دومغزه مصرعی چند.

واله هروی (از آنندراج ).


و رجوع به دومغزی شود.
ترجمه مقاله