ترجمه مقاله

دویده

لغت‌نامه دهخدا

دویده . [ دَ دَ / دِ ] (ن مف ) شتافته . به شتاب رفته . این کلمه مانند بسیاری از افعال لازم فارسی از قبیل گذشته و رفته ، صیغه ٔ صفت مفعولی است به معنی صفت فاعلی که کاری را در گذشته انجام داده است . (یادداشت لغتنامه ). کسی که به سرعت و عجله رفته باشد. (از ناظم الاطباء).
- امثال :
راه دویده و پوزار دریده . (یادداشت مؤلف ). || (اصطلاح بنایی ) کج . با قناس : نبش این آجر دویده است . این نیمه نبشش دویده است . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله