ترجمه مقاله

دژآهنج

لغت‌نامه دهخدا

دژآهنج . [ دُ هََ ] (ص مرکب ) دژآهنگ . بدخوی .(برهان ). بدخوی و ترش روی . (ناظم الاطباء). تندخلق . || خشمگین و سهمناک و بدکردار. (برهان ). خشمگین و غضبناک . || (اِ مرکب ) تیر تخش . (برهان ) (آنندراج ). || زوبین . (برهان ). سنان کوچک . (آنندراج ). نیزه ٔ کوچک نوک تیز. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله