ترجمه مقاله

دگل

لغت‌نامه دهخدا

دگل . [ دَ گ َ ] (ص ، اِ) دکل . امردی که نامترش و ناهموار شده دست و پای گنده و بزرگ داشته باشد. (برهان ). امرد زمخت با دست و پای گنده و بزرگ . کسی که دست و پایش بزرگ و گنده باشد. (ناظم الاطباء). امرد نتراشیده نخراشیده . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). || مرد زمخت و گنده و ستبر. (فرهنگ فارسی معین ). || جوان خودخواه و ناهموار و سرکش و خودسر و متلون . (ناظم الاطباء). و رجوع به دکل شود.
ترجمه مقاله