ترجمه مقاله

دیاسة

لغت‌نامه دهخدا

دیاسة. [ س َ ] (ع مص ) دوس . دیاس . به پا کوفتن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). خرمن کوفتن . (تاج المصادر بیهقی ). || خوار کردن کسی را. (از اقرب الموارد). || صیقل دادن شمشیر و جز آن . (از اقرب الموارد). روشن کردن شمشیر و جز آن . (المصادر زوزنی ). و رجوع به دوس و دیاس شود.
ترجمه مقاله