ترجمه مقاله

دیانه

لغت‌نامه دهخدا

دیانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) دی . دیینه . دیروز. (یادداشت مؤلف ). دیروزی : و تریاق بزرگ تازه ٔ نارسیده مقدار یک باقلی دادم تا بسبب افیون خواب یابد و از سرفه برآساید و ماده غلیظ شود و سیلان نکند. روز دیگر هیچ نجنبانیدم ویرا، جز آنکه اطراف او را بفرمودم مالیدتا ماده را از بالا فرود آرم و مقدار یک باقلی کوچکتر از دیانه تریاق تازه دادم . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
ترجمه مقاله