ترجمه مقاله

دیجان

لغت‌نامه دهخدا

دیجان . [ دَ ی َ ] (ع اِ) عیال ریزه ٔ مرد. (منتهی الارب ). حواشی صغار. (از اقرب الموارد) (لسان العرب ). در شرح قاموس بفارسی وترکی شتران خرد آمده است . || پاره ٔ کلان از انبوه ملخ . (منتهی الارب ). پاره ٔ بزرگ از ملخ . (از اقرب الموارد) (از لسان العرب ). اما در شرح قاموس بفارسی پای ملخ ترجمه شده و ظاهراً از ترکیب رجل الجرادبه اشتباه افتاده و رجل را که بمعنای گروه از ملخ است به پای ملخ ترجمه کرده است . (یادداشت لغتنامه ).
ترجمه مقاله