ترجمه مقاله

دیومشنگ

لغت‌نامه دهخدا

دیومشنگ . [ وْ م َ ش َ ] (اِ مرکب ) گاو مشنگ و آن نوعی از حبوب باشد که چون پوست آن را بکنند به عدس مقشر ماند. (از برهان ) (انجمن آرا). نوعی از حبوب که پوست کنده اش مانند عدس است . (ناظم الاطباء). چون خوردن آن گاو را فربه کند آن را گاو مشنگ خوانند. (انجمن آرا). گاودانه . کرشنه .
ترجمه مقاله