ترجمه مقاله

دیگجوش

لغت‌نامه دهخدا

دیگجوش . (اِ مرکب ) طعامی که برای فقیران طبخ میکنند. (ناظم الاطباء). طعامی که صوفی دهد صوفیان دیگر را. ضیافتی درویشان را. طعامی که در خانقاه برای مجموع درویشان کنند و غالباً این در وقتی است که سالک و مریدی نو رابطریقت پذیرند. طعام عام که صوفیان در خانقاه یا درخانه ٔ مرشد دهند بنذر و مانند آن . (یادداشت مرحوم دهخدا). طعام پختن برای فقرا. (آنندراج ) :
دیگجوشی کرده ام من نیم خام
از حکیم غزنوی بشنو تمام .

مولوی .


ترجمه مقاله