ترجمه مقاله

ذائقة

لغت‌نامه دهخدا

ذائقة. [ ءِ ق َ ] (ع ص ) نعت فاعلی . تأنیث ذائق : کل نفس ذائقةالموت . (قرآن 185/3 و 35/21 و 57/29). || (اِ) حس ّ چشیدن . چشائی . چشش . قوه ای که جانوران بدان مزه ٔ چیزها دریابند. قوّه ای در حیوان که طعوم بدان درک کند و میان شیرینی و تلخی و شوری و ترشی و گسی و دبشی و بیمزگی و دسومت تمیز دهد. و آن حس بر ظاهر زبان و اطراف آن جای دارد.چشش . چشائی . ذوق . مزه . || بذائقه ٔ فلان ؛ بر طبق طبع و قریحه ٔ او و ملایم میل نفسانی او. || و بر ظاهر زبان و اطراف آن عصب هائی هست که آنها را عصب ذائقه نامند.
ترجمه مقاله