ترجمه مقاله

ذات لظی

لغت‌نامه دهخدا

ذات لظی . [ ت ُ ل َ ظا ] (اِخ ) موضعی است بحرةالنار و حرةالنار میان وادی القری و تیما از دیار غطفان . در عقدالفرید آمده است : و اقبل رجل ٌ الی عمربن الخطاب فقال له عمر ما اسمک ؟ فقال شهاب حرقة، قال ممن ؟ قال من اهل حرةالنار. قال و این مسکنک ؟ قال بذات لظی قال اذهب فان ّ اهلک قد احترقوا. (عقدالفرید ج 2 ص 139 در باب التفاؤل بالاسماء). و رجوع به ذات اللظا شود.
ترجمه مقاله