ترجمه مقاله

ذباح

لغت‌نامه دهخدا

ذباح . [ ذُ / ذِ / ذُب ْ با ] (ع اِ) گیاهی است زهردار. || آزاری است در حلق . درد گلو. ذبحة، و آن بیماریی است صعب در گلو و حلق . درد گلو یا خون است که خناق پیدا کند پس میکشد، یا ریشی است که در حلق برآید و در مثل است : رب ّ مطعمة تکون ذباحاً. || شکاف سر انگشتان . (دهار). || داغ که بر حلق اشتر نهند. (مهذب الاسماء). || موت ذباح ؛ موت سریع. موت زؤآل . موت زُؤاف .
ترجمه مقاله