ترجمه مقاله

ذرء

لغت‌نامه دهخدا

ذرء. [ ذَرْءْ ] (ع مص ) آفریدن . (صراح ). خلق . || ذرءِفم ؛ سخن بد و بیهوده گفتن . || بسیار کردن چیزی را. || تخم افشاندن . بذر انداختن درزمین . || پیر شدن . سپیدموی شدن . || ذرءِ شعر کسی ؛ سپید شدن موی او. || (اِخ ) ذرءٌ من خیر؛ اندک از نیکی . || در حدیث آمده است : و هم ذرء النّار؛ ای خلقوا لها، یعنی آنان آفریده شده اند آتش را. ذرء النّار؛ گروهی که آفریده شده اند آتش دوزخ را. || حائل . پرده .
ترجمه مقاله