ترجمه مقاله

ذرایع

لغت‌نامه دهخدا

ذرایع. [ ذَ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ ذَریعَة. وسایل . وسایط. دست آویزها : شوافع و ذرایع که سیمجوریان را بر دولت آل سامان ثابت است مهمل نگذارند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی نسخه ٔ خطی مؤلف ص 79). سلطان آن وسائل و ذرایع بنظر قبول ملاحظه فرمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ تهران ص 374). من نیز بنده ٔ قدیمم و به ذرایع خدمات شایسته ، حقوق ثابت گردانیده ام . (جهانگشای جوینی ). در مقدّمه ٔ مشایعت بندگی دولت و متابعت هواداری اخلاص حضرت به ذرایع متین و وسائل مبین اختصاص یافته بود. (جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله