ترجمه مقاله

ذعور

لغت‌نامه دهخدا

ذعور. [ ذَ ] (ع ص ) مُتَذعر. ترسنده . || زن ترسنده از ریبه و تهمت . زن ترسان از بدنامی . زنی ترسنده . (مهذب الاسماء). زن ترسنده از بهتان و سخن بد. || ناقه ٔ ذعور؛ ماده شتری که چون دست بر پستان وی نهند خویشتن را درکشد.
ترجمه مقاله