ترجمه مقاله

ذلیق

لغت‌نامه دهخدا

ذلیق . [ ذَ ] (ع ص ) طلیق . طلق . ذلق . گشاده زبان . زبان آور. تیززبان . زبان تیز. (دهار). قوی سخن ، خطیب ُ ذلیق . لسان ُ ذلیق . || سنان ذلیق ؛ نیزه ٔ تیز.
ترجمه مقاله