ترجمه مقاله

ذمیم

لغت‌نامه دهخدا

ذمیم . [ ذَ ] (ع مص ) صاحب تاج المصادر گوید: آب دویدن از بینی . زنین . (در جای دیگر ندیده ام ).
ترجمه مقاله