ذوالعمامة
لغتنامه دهخدا
ذوالعمامة. [ ذُل ْ ع ِ م َ] (اِخ ) لقب سعیدبن العاص بن امیّةُ، قرشی مکنی به ابواحیحة. و او جمالی بکمال و حرمت مقامی تمام داشت وهر جا که وی بود باحترام او هیچکس از قریش عمامه برسر نمی نهاد. و اجمل من ذوالعمامة، از امثال مبتذله ٔعرب است و مراد همین ابواحیحة می باشد. شاعر گوید:
فتاة ابوها ذوالعمامة منهم
و مروان مااکفاؤها بکثیر.
رجوع به مجمعالأمثال میدانی چ طهران ص 162 شود.
فتاة ابوها ذوالعمامة منهم
و مروان مااکفاؤها بکثیر.
(از المرصع ابن الأثیر).
رجوع به مجمعالأمثال میدانی چ طهران ص 162 شود.