ذوالفطنلغتنامه دهخداذوالفطن . [ ذُل ْ ف ِ طَ ] (ع ص مرکب ) خداوند زیرکیها : اندر این امت نبد مسخ بدن لیک مسخ دل بود ای ذوالفطن .مولوی .