ترجمه مقاله

ذوالقرنین

لغت‌نامه دهخدا

ذوالقرنین . [ ذُل ْ ق َ ن َ ] (اِخ ) (رباط...) در تاریخ بیهقی این نام آمده است و ظاهراً نام ناحییتی یا رباطی است . ( چ فیاض ص 233) : پس بر جانب سیاه گرد کشید (غازی اسفتکین ) و تیزبراند، پاسی از شب مانده به جیحون رسید. فرود آب براند از رباط ذوالقرنین تا برابر ترمذ.
ترجمه مقاله