ذوحسبلغتنامه دهخداذوحسب . [ ح َ س َ ] (ع ص مرکب ) خداوند گوهر نیک . صاحب بزرگواری : گویم آنگاه بیارید یکی داروی خواب یاد باد ملکی ذوحسبی ذونسبی .منوچهری .