ترجمه مقاله

ذوظلیم

لغت‌نامه دهخدا

ذوظلیم . [ ظَ ] (اِخ ) حوشب بن طحمة. تابعی است . و در استیعاب آمده است : ذوظلیم حوشب بن طخیه . و یقال ظلیم بضم الظاء. و هو الاکثر و یقال فی اسم ابیه حوشب بن عبداﷲ البجلی بعث الیه رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و سلم جریر البجلی فی التعاون علی الاسود العنسی والی ذی الکلاع معه و کانا رئیسی قومهما و قتل رحمه اﷲ بصفین سنة سبع و ثلاثین . (و اخبرنا) خلف بن قاسم قالنا عبداﷲبن عمر الجوهری قالنا احمدبن محمدبن الحجاج بن رشدین قال حدثنا ایوب بن سلیمان بن ابی حجرالایلی قالنا مؤمل بن اسماعیل عن سفیان الثوری عن الاعمش عن ابی وائل عن عمروبن شرحبیل قال رأیت فیما یری النائم عماربن یاسر و اصحابه فی روضة و رأیت ذالکلاع و حوشبا فی روضة فقلت کیف و قدقتل بعضهم بعضا فقال انهم وجدوا اﷲ واسع المغفرة. (استیعاب ج 1 ص 171).
و صاحب حبیب السیر گوید: حوشب بن طخمة تابعی و قیل له صحبة. و اویکی از ملوک حمیر و از اَذواء و شاید آخرین اَذواء یمن است . رسول اکرم صلوات اﷲ علیه جریربن عبداﷲ را نزد او فرستاده وی را به برافکندن اسود عنسی مأمور فرمود. و او پس از رحلت حضرت ختمی مرتبت بخدمت ابوبکررسید و مسلمانی پذیرفت و در جنگ صفین در سپاه معاویة بود بروز سیزدهم از جنگ صفین بدست سلیمان بن صرد الخزاعی کشته شد. (حبیب السیر جزو 4 از ج 1 ص 185 س 3) وظلیم نام جایگاهی است بیمن . و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
ترجمه مقاله