ترجمه مقاله

ذوغذم

لغت‌نامه دهخدا

ذوغذم . [ غ ُ ذُ ] (اِخ ) موضعی یا کوهی است . (منتهی الارب ). و یاقوت گوید: موضعی است از نواحی مدینة: ابراهیم بن هرمة راست :
ما بالدیار التی کلمت من صمم
لو کلمتک و ما بالعهد من قدم
و ما سوءالک ربعاً لا انیس به
ایام شوطی و لا ایام ذی غذم .
و قرواش بن حوط گوید:
نبئت ان عقالا بن خویلد
بنعاف ذی غذم و ان لا اعلما
ینمی و عیدهما الی و بیننا
شم فوارع من هضاب یلملما
لا تساء مالی من رسیس عداوة
ابداً فلیس بمنمی ان تسلما.
ترجمه مقاله