ترجمه مقاله

ذونسب

لغت‌نامه دهخدا

ذونسب . [ ن َس َ ] (ع ص مرکب ) صاحب نسب . || صاحب اصلی شریف و نجیب :
گویم آنگاه بیارید یکی باده ٔ ناب
یاد بادملکی ذوحسبی ذونسبی .

منوچهری .


ای ذونسب به اصل در و ذوفنون بعلم
کامل تو در فنون زمانه چو یک فنی .

منوچهری .


ترجمه مقاله