ترجمه مقاله

راجح

لغت‌نامه دهخدا

راجح . [ ج ِ ] (ع ص ) چربیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). افزون . غالب . فائق . بهتر. (آنندراج ) (غیاث ) : بمقدمات لایح و براهین واضح راجح است . (سندبادنامه ص 14). || پله ٔ ترازو که از گرانی بوقت سنجیدن زیر ماند و مرجوح پله ٔ بالا. (آنندراج ) (غیاث ) (از اقرب الموارد). || زن بزرگ سرین . (آنندراج ). امراءة راجح ؛ زن بزرگ سرین . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله