ترجمه مقاله

راجز

لغت‌نامه دهخدا

راجز. [ ج ِ ] (اِخ ) فضل بن قدامه ٔ عجلی یکی از فحول شعرای عهد اموی است کنیت او ابوالنجم بود. گویند شبی هشام وی را برای نقل قصص و حکایات گوناگون احضار کرد او نیز داستانی از دختران خود بیان کرد و درباره ٔ ظلامه که نام یکی از ایشان است گفت :
کان ظلامة اخت شیبان
یتیمة و والدها حیان
الرأس قمل کله و صبیان
و لیس فی الساقین الاخیطان
تلک التی تفزع منها الشیطان .
آنگاه هشام و اهل بیت و زنان او که درپس پرده بودند خندیدند و سیصد دینار بدو داد و گفت آن را بعوض خیطان در پای ظلامه ببند. راجز در اواخر دولت امویه در سال 130 هَ . ق . درگذشت . و عجلی منسوب به طایفه ٔ بنی عجل از قبیله ٔ بکروائل است . (از ریحانةالادب ج 2 ص 58). رجوع به ابوالنجم شود.
ترجمه مقاله