ترجمه مقاله

راجز

لغت‌نامه دهخدا

راجز. [ ج ِ ] (اِخ ) از شاعران مشهور عرب بود که در روزگار ولیدبن عبدالملک (86 - 96 هَ . ق .) می زیست یاقوت درباره ٔ وی آرد: دکین بن رجاء الفقیمی راجز مشهور بر ولیدبن عبدالملک وارد شد، در حالی که برای رفتن بمسابقه ٔ اسب دوانی آماده شده بود. دکین لگام اسب را برای مسابقه کشید آنگاه که ولید او را دید و آن اسب زشت او را مشاهده کرد گفت : وی را از میدان مسابقه بیرون کنید... دکین گفت : ای امیر مؤمنان بخدا سوگند غیر این مالی ندارم اگر بر اسبان تو پیشی نجوید در راه خدا وقفش میکنم . امیر بخندید و بختم مسابقه و رها کردن اسبان و برنده شناختن دکین امر کرد. دکین گفت :
قد اغتدی و الطیر فی اکنات
یحدونی الشمأل فی الفلاة.
(از معجم الادباء چ دارالمأمون جزء 11 ص 113، 114).
ترجمه مقاله