رازی تبریزی
لغتنامه دهخدا
رازی تبریزی . [ ی ِ ت َ ] (اِخ ) نامش محمدرضا طبعش با رازهای سخن آشناست . دوبار در هندوستان آمده بطریق سیر و تماشا گذرش افتاد باز به وطن خود رو نهاد. از اوست :
چندانکه صحن باغ ز برگ خزان پر است
از ناخن شکسته دلم بیش از آن پر است .
چندانکه صحن باغ ز برگ خزان پر است
از ناخن شکسته دلم بیش از آن پر است .
(صبح گلشن ص 169).