ترجمه مقاله

راستگیر

لغت‌نامه دهخدا

راستگیر. (نف مرکب ) مخفف راست گیرنده . معتقد براستی : هم در حق حارث بن سوید آمد که چون بمکه رفت و از مدینه بگریخت پشیمان شد بر آن ، کس فرستاد بقوم خود گفت بپرسید از رسول علیه السلام که تا خود مرا توبه باشد که من پشیمانم . خدای تعالی این آیه فرستاد که : «... اِلاَ الذین َ تابُوامِن ْ بَعدِ ذلک وَ اصلحوا فَاِن َّ اﷲ غفور رَحیم » . کسی از جمله ٔ خویشان او آیة آنجا فرستاد تا بر او خوانند. حارث او را گفت تو به این که میگویی راست گیری و رسول از تو راست گیرتر است و خدای تعالی از هر دو راستگیرتر است تا بمدینه آمد و اسلام آورد... (تفسیر ابوالفتوح رازی ج 1 ص 600).
ترجمه مقاله