ترجمه مقاله

راست خواستن

لغت‌نامه دهخدا

راست خواستن . [ خوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) طالب امر واقعی و نفس الامر بودن از کسی . (آنندراج ). جویای راست شدن . طالب راست بودن . حقیقت خواستن :
اگر راست خواهی سخنهای راست
نشاید درآرایش بزم خواست .

نظامی .


میانجی چه باشد که بس بی هشند
اگر راست خواهی میانجی کشند.

نظامی (از آنندراج ).


راست خواهی زنان معمایند
پیچ در پیچ و لای در لایند.

ملک الشعرء بهار.


ترجمه مقاله