ترجمه مقاله

راست انداز

لغت‌نامه دهخدا

راست انداز. [ اَ ] (نف مرکب ) که مستقیم افکند. مقابل کژانداز. || آنکه تیر مستقیم بنشانه رساند. که مستقیم بر هدف زند. کسی که تیر را بهدف بزند. مجازاً تیرانداز قابل :
ز غمزه تیر و از ابرو کمان ساز
همه باریک بین و راست انداز.

نظامی .


|| صفت گستهم فرزند نوذر از پهلوانان داستانی ایران باستان : دیگر پسر نوذر بود پدر طوس و گستهم راست انداز. (مجمل التواریخ و القصص ص 27).
ترجمه مقاله