ترجمه مقاله

راست خوانی

لغت‌نامه دهخدا

راست خوانی . [ خوا / خا ] (حامص مرکب ) عمل راست خوان . دعوی راستی و درستی کردن . خود را درستکار و راست کردار معرفی کردن :
راست خوانی کنند و کج بازند
دست گیرند و در چه اندازند.

نظامی .


و رجوع به راست خوان شود.
ترجمه مقاله