ترجمه مقاله

راست نمودن

لغت‌نامه دهخدا

راست نمودن . [ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (مص مرکب ) راست کردن . راست گردانیدن : شنگولان سوسن در رقص کج کلاه عجب سر راست نموده . ظهیرای تفرشی (از ارمغان آصفی ). || راست نشان دادن . راست و درست بنظر رسانیدن . || راست بنظر آمدن . صحیح بنظر رسیدن .
ترجمه مقاله