ترجمه مقاله

راست وعده

لغت‌نامه دهخدا

راست وعده . [ وَ دَ / دِ ] (ص مرکب ) صادق الوعد. راست عهد. راست پیمان . درست پیمان . کسی که قول و وعده اش راست باشد :
آن لفظ وعده یی بُد و دانم که راست است
زیرا که راست وعده بود مرد و کج وعید.

سوزنی .


ترجمه مقاله