ترجمه مقاله

راسوم

لغت‌نامه دهخدا

راسوم . (ع اِ) نوعی از مهر که بدان سر خمها و مانند آن را مهر کنند. (ناظم الاطباء). بمعنی روسم که مهر باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). روسم . روشم . (المعرب جوالیقی ص 160). راشوم . (حاشیه ٔ همان صفحه ).
ترجمه مقاله