ترجمه مقاله

راشد

لغت‌نامه دهخدا

راشد. [ ش ِ ] (اِخ ) سلمی . ابن عبدربه ، از بنی سلیم بود و سدانت این قبیله داشت و روزی دو روباه بر یک بت دویدند و آب تاختند و چون راشد این بدید، گفت :
ارب ّ یبول ثعلبان برأسه
لقد ذل ّ من بالت علیه الثعالب .
و آن بت بشکست و آنگاه رو بقوم کرد و گفت : ای گروه سلیم بخدای سوگند این نه زیان و نه سود رساند و عطا و منع نیز نتواند داشت . و به رسول صلی اﷲ علیه وسلم پیوست ، رسول از نام وی پرسید، او گفت نام من عاوی بن عبدالعزی است ؛ پیامبر علیه السلام فرمود نه ، نام تو راشدبن عبدربه است . و رجوع به الاصابة ج 2 و عقدالفرید ج 1 ص 286 و ج 6 ص 14 و 137 شود.
ترجمه مقاله