ترجمه مقاله

راعب

لغت‌نامه دهخدا

راعب . [ ع ِ ] (ع ص ) ترسان . ترسنده . (از المنجد). || آن سیل که وادی برکند. ج ، رواعب . (مهذب الاسماء). سیل راعب ؛ سیلی که بعلت کثرتش هول انگیز باشد. (از المنجد). توجبه که پر کند رود را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || مرد سخن با سجع گوی . (از تاج العروس ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ممتلی . انباشته . پر. (از متن اللغة).
ترجمه مقاله