ترجمه مقاله

راعناگوی

لغت‌نامه دهخدا

راعناگوی . [ ع ِ ] (نف مرکب ) کنایه از منافق ، و معنی راعنا این است که مراعات کن ما را؛ صحابه این معنی را قصد کرده بحضرت رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و سلم خطاب میکردند و یهود اندک تغییر داده راعینا می خواندند یعنی شبان ما، حق تعالی صحابه را منع کرد که کلمه ٔ راعنابار دیگر خطاب به آن حضرت نکنند بلکه انظرنا بگویند. ظاهراً آن یهود منافق باشند و کلمه ٔ راعنا را بلهجه ای می گفتند که مؤمنان را راعینا مفهوم میشد و راعناگوی همان راعناست که در تحت لفظ آن راعینا متلفظ و مراد باشد. (از آنندراج ) (غیاث اللغات ) :
مرا سربسته نتوان داشت برپای
به پیش راعنا گویان رعنا.

خاقانی .


ترجمه مقاله