ترجمه مقاله

راعنا

لغت‌نامه دهخدا

راعنا. [ ع ِ ] (ع فعل امر / ص )کلمه ٔ امر، ای ارعنا سمعک ؛ یعنی گوش خود را به من دار. (ناظم الاطباء). || بمعنی مراقبت است ای راقبنا و انتظرنا. و هرگاه آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله بیان علمی میفرمود عرض میکردند راعنا یا رسول اﷲای راقبنا و انتظرنا حتی نفهمه و نحفظه و چون در زبان عبری کلمه ٔ راعنا در سب و سخریه گفته میشود یهود به این کلمه آن حضرت را مخاطب ساختند و به آن حضرت میگفتند راعنا؛ پس خداوند عالم جل شأنه نهی فرمود ازاستعمال کلمه ٔ راعنا و فرمود بجای آن بگویند انظرنا؛ قوله تعالی : یا ایها الذین آمنوا لاتقولوا راعنا و قولوا انظرنا. (قرآن 2 / 104) (ناظم الاطباء). ابوالفتوح رازی علاوه بر نقل معنی سابق الذکر از قول حسن و ابن زید گوید: برای آنکه این کلمتی است که زبردستی گوید زیردستی را حق تعالی گفت ادب نگاهدارید و خطاب پیغامبر بشناسید چه گونه باید کردن چنانکه درآیتی دیگر گفت : «و لاتجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاءبعضکم بعضاً». (قرآن 63/24). بعد گوید: حسن بصری آن را راعناً (به تنوین ) خوانده و گفته که بوقف «راعنا» شود که منصوب منون را در حال وقف ببدل تنوین الفی بیارند مانند «رأیت زیداً» که در وقف «رأیت زیدا» خوانده شود و راعن را بعضی بمعنی «فاسد و زشت » از رعن «کلام زشت » میگیرند. و برخی بمعنی «احمق و نادان » از رعونت (خفت و جهل و حمق ) و کسایی بمعنی «شر» گرفته است . (از تفسیر ابوالفتوح رازی ج 1 صص 264 - 267).
ترجمه مقاله