رافع
لغتنامه دهخدا
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) انصاری اوسی . ابن زیدبن کرزبن سکنی بن زعورأبن عبدالاشهل انصاری اوسی . وی را موسی بن عقبة و ابن اسحاق واقدی در عداد شهدای بدر نوشته اند، ولی ابن کلبی و ابن اسود گفته اند او رافعبن یزید بوده است . (از الاصابة ج 2 قسم اول ) .