ترجمه مقاله

رافع

لغت‌نامه دهخدا

رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) اقطع، ابن حسین بن حمادبن مسیب ، معروف به رافع اقطع. امیرعرب درنواحی بغداد بود. و در زمره ٔ ادیبان و دانشمندان و شاعران بشمار میرفت و مادرش علویه ٔ بافضلی بود. رافعدر کارهای نظامی و جنگی دست داشت و صاحبنظر بود. وفات وی بسال 427 هَ . ق . روی داد. بیت زیر او راست :
ألیس من الخسران ان ّ لیالیاً
تمر بلا نفع و تُحسب من عمری .

(از فوات الوفیات ج 1).


رجوع به اعلام زرکلی ج 3 چ 2 شود.
ترجمه مقاله