ترجمه مقاله

راف

لغت‌نامه دهخدا

راف . [ راف ف ] (ع ص ) اعتناکننده . (از اقرب الموارد): ماله حاف و لا راف ؛ اتباع است یعنی کسی نیست که به او اعتنا کند. (از اقرب الموارد). نه کسی گرد او میگردد و نه به وی اعتنا میکند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله