ترجمه مقاله

راف

لغت‌نامه دهخدا

راف . (اِ) بزباز باشد که بسباسه معرب آن است . (آنندراج ) (انجمن آرا) (از برهان ) (از غیاث اللغات ) (از شرفنامه منیری ) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ رشیدی ) (از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 8). رجوع به بزباز و بسباسه شود. پوست جوز است . (برهان ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله