ترجمه مقاله

رامیار

لغت‌نامه دهخدا

رامیار. (اِ مرکب ) چوپان و گوسپندچران . (ناظم الاطباء). شبان . (آنندراج ) (از برهان ) (از جهانگیری ) (از رشیدی ) (انجمن آرا). اصل این لغت رمه یار بوده یعنی ؛ ایلخی بان و رمه بان و بعضی گفته اند رمه در اصل رامه است یعنی ؛ رام شبان و مطیع او که آنرا رمه بان گویند. (آنندراج ) (انجمن آرا) (از فرهنگ رشیدی ) :
رسیدم در میان مرغزاری
در آن دیدم رمی بی رامیاری .

نزاری قهستانی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله